عشق داداش امیرحسین
سلام دختر قشنگم
آخه هر چی از عشق داداش امیرحسینت نسبت به شما بگم کم گفتم،مهر و محبتش نسبت به شما یه رنگ و شکل عجیبی دارهبا نگاه های گرم و سرشار از مهرش با دل و جون میپرستت و درک این حس عجیب برای من از جانب یه بچه 2 ساله واقعا باعث شگفتی و سردر گمیه
واقعا برای بچه اول که همیشه میدون دار خونه و فک و فامیل بوده ،حالا پیدا شدن یه رقیب شیرین مطمینا قضیه سنگینیه که الحمدلله از همون برخورد اول داداش امیرحسینت هویدا بود که شما به چشمش یه رقیب نبودی و نیستی بلکه یه رفیق دوست داشتنی که با جون و دل،حتی با نگاه میپرستیدتواااااااااااااااااقعا خیلی دوست داره و الان وقتی چند ساعت از خونه دور میشه ،هر جا که هست،سریع گوشی رو بر میداره و فقط و فقط سراغ شما رو میگیره
خییییییییییییییییییییلی خوشحالم که امیرحسین انقدر فهمیدس و حسودی نمیکنه،برعکس بقیه بچه های اول یه خونواده، که هم خودم با چشم دیدم و هم از دور و اطرافیانم شنیدم که چه بلاهایی سر موجودی بنام فرزند دوم اوردن،اصلا اصلا حتی برای یک ثانیه ،برخورد بدی باهات نکرد و کوچیکترین آسیبی هم بهت نرسوند،حتی بعضی وقتا که تو آشپزخونه مشغول کارمو حواسم برای چند ثانیه پرت میشه اصلا بهت آسیبی نمیزنه و خیلی مراقبه که از خواب نپرونتتو کلا خیلی مراقبتهالبته داداشیت یه پسر فوق العاده اکتیو و پرانرژی و بازیگوشه و کار من در مقابل ایشون دوبله هست و خیلی زمان میبره تا داداشیتو بتونم تو خییلی زمینه ها توجیه کنم و ظاهربرخوردش با شما همین چند سطر سادس که مینویسم ولی خوب من بعنوان یه مادر باید هوای دو تا بچمو داشته باشم تا خدایی نکرده به هیچکدومتون نه ضرر جسمی برسه و نه روحی
فوق العاده کارم سنگینه،خدا هم که فعلا توان داده ان شالله از این به بعد هم بهم یه اعصاب پولادین تر و توان بیشششششششتررررررر عنایت میکنه
آرزوی قلبیم اینه که وقتی بزرگ شدین حتی اون روزی که من نبودم هوای همدیگه رو داشته باشین و هیچ وقت احساس تنهایی و بی کسی نکنید،جفتتونو از ته قلبم دوست دارم