حنیفا ساداتحنیفا سادات، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
داداش امیرحسینداداش امیرحسین، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
شروع عشق مامانی و باباییشروع عشق مامانی و بابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

حنیفا ،ماه تابان ما

مشتی حنیفا

سلام عشق قشنگم  24 اذر بود که یهویی شبش تصمیم گرفتیم بریم مشهد و این مسافرتمونم مثل همه مسافرتای دیگمون کاملا بی برنامه و نتیجه ی یه دل هوا کردن بود خلاصه تند تند وسایلمونو جمع کردم و صبح روز بعدش آماده رفتن به مشهد شدیم چون نزدیک شهادت امام رضا بود تو تموم طول مسیر موکبایی برای زایرای امام رضا درست کرده بودن و با نذری هاشون ازشون پذیرایی میکردن دقیقا عین موکبای کربلا تو ایام پیاده روی اربعین البته به لطف این بانیان خیر صبح اون روز یه عدسی خیلی خوشمزه زدیم به بدن و نزدیک ظهرم یه عدس پلو باحال هنوز دارم تعجب میکنم که اون عدس پلو و عدسی هیچی توش نداشت ساده ساده بدون گوشت و پیاز داغ ولی چجوری انقدر خوشمزه بودن؟؟ دیگه نزدیک...
15 بهمن 1396

رفتن بابا مهدی به چین

سلام دختر قشنگم 7 آبان،یعنی دقیقا شب سالگرد ازدواج من و باباییت،بابا مهدی مجبور شد برای ماموریت کاری ،یک هفته به چین بره و من و شما و داداش امیرحسین رو تنها بذاره البته من و داداش امیرحسینت به این تنهایی ها عادت کرده بودیم چون بیشتر روزای عادی باباییت تا دیروقت سرکاره و بعضی روزا انقدر خستس که بعد از خوردن شامش و چند دقیقه نشستن پیش ما سریع میره و میخوابه البته من بهش حق میدم،خدایی تو این روزگار و تورم و گرونی برای یه لقمه نون حلال باید خودتو به آب و آتیش بزنی مخصوصا باباییت که از اول زندگیمون هیچ ساپورت مالی نشد و افتخارم همیشه همینه که شوهرم دستش پیش هر کسی دراز نشد و بدون هیچ خلافی و وارد شدن هیچ حرومی تو زندگیمون خوش و خرم شروع کردیم ...
15 بهمن 1396

نامگذاری

سلام مامانی خانومی بعد از فهمیدن جنسیت شما،بین دو تا اسم گیر افتاده بودم که از اول حاملگیم و پی بردن به وجود قشنگت ذهنمو درگیر کرده بود یکیش حانیه که لقب حضرت زهراس و بمعنی دوستدار شوهر و فرزنده و یکی دیگه هم حنیفا بود که بمعنی خداپرست و دور از هرگونه شرکه خلاصه بعد از سبک و سنگین کردن بالاخره تصمیم بر این شد که اسم شما رو بذاریم حنیفا سادات که هر کی هم میشنوه خیلی خوشش میاد و میگه هم اسم خاصیه و هم به دل میشینه شاید یکی از دلایل به دل نشستنش این باشه که کلمه ایه که از متن قرآن خارج شده و تموم کلمات قرآنم عین نور و یه حقیقت روح آدمو جلا میدن من با این اسمای جدیدی که تازه مد شده و حتی بعضیاشو نمیدونم باید چجوری تلفظ کنم،مشکل دارم و خی...
21 دی 1396

سونو آنومالی و تعیین جنسیت

سلام عشق قشنگم بالاخره روز سی شهریور رسید و وقت این بود که ببینیم ما دوباره صاحب پسر شدیم یا دختر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بابا مهدی از اول عاشق دختر بود ولی بارها هم بهم گفته بود که اگر نی نیمون پسر شه شکر خدا رو میکنه.منم تو بارداری اولم دلم میخواست بچمون پسر بشه اما نه به دلایلی که الان تو ذهنت اومده،نه بحث پسر دوستیه و نه حرف مردم و نه هزاران دلیل دیگه.تازه از اول داشتن دختر به نفعم تموم میشد چون بابافتاح و تموم فامیل بابا مهدیتم ازم دختر میخواستن و وجود یه دختر تو این فامیل تبدیل شده بود به یه طلسم بزرگ چون همه الی ماشالله پسر داشتن تو وبلاگ داداش امیرحسینتم علت خواستن بچه پسر سر حاملگی اولمو نوشتم،اما اونروز واقعا برام فرقی نمیکرد که شما ...
21 دی 1396